تبلیغات X
سفارش بک لینک
آموزش ارز دیجیتال
ابزار تادیومی
خرید بک لینک قوی
صرافی ارز دیجیتال
خرید تتر
خدمات سئو سایت
چاپ ساک دستی پارچه ای
چاپخانه قزوین
طراحی سایت در قزوین
چاپ ماهان
چاشنی باکس
کرگیری
کرگیر
هلدینگ احمدخانی قم
https://avalpack.com
طراحی سایت و سئو سایت پزشکی و کلینیک
همکاری در فروش
لوله‌ پلی‌ اتیلن
خرید فارماتون کودکان
نوروفیدبک در مشهد
techtip




داستانهای ائمه معصومین و پیامبران - حلم و بردباری امام حسن ((مجتبی))
نوشته شده توسط : hekayat


اهل شام بود. وارد مدينه شد. حضرت مجتبى (ع) را ديد كه بر مركبى سوار است. او چون تحت تأثير تبليغات منفي و شوم بنى اميه قرار گرفته بود، شروع به ناسزا گفتن كرد، او تند تند اسائه ادب مى‏كرد.

امام(ع) چيزى نمى‏گفت. تا وقتى كه مرد شامى آرام شد. حضرت امام مجتبى (ع) كه درد او را مى‏دانست بر او سلام كرد و خنديد و با حلم و بردبارى او را تحمّل نمود و فرمود: يا شيخ گمان مى‏كنم غريب هستى، شايد امر بر تو مشتبه شده است اگر بخواهى گذشت كنيم از تو گذشت مى‏كنيم، اگر از ما چيزى بخواهى به تو مى‏دهيم، اگر راهنمائى بخواهى راهنمائيت مى‏كنيم، اگر از ما مركبى بخواهى براى تو مركب مى‏دهيم، اگر گرسنه باشى، سيرت مى‏گردانيم، اگر عريان باشى لباست مى‏دهيم، اگر محتاج باشى بى‏نيازت مى‏كنيم، و اگر حاجتى داشته باشى آن را بر مى‏آوريم و تا در مدينه هستى اگر در خانه ما ميهمان باشى براى تو بهتر خواهد بود، چون منزل ما وسيع و امكانات ما بسيار و موقعيّت ما گسترده است.

مرد شامى از شنيدن اين سخنان با شرم ساري گفت: گواهى مى‏دهم كه تو خليفه خدا در روى زمين هستى، خدا داناتر است كه رسالت خود را در كجا قرار بدهد، تو و پدرت مبغوض ترين خلق در نزد من بوديد ولى فعلاً محبوب ترين خلق خدا در نزد من هستيد. (2)

سپس آن مرد وسائل خويش به خانه آن حضرت آورد و تا در مدينه بود ميهمان آن حضرت بود و بر محبت اهل بيت (ع) معتقد شد.



:: موضوعات مرتبط: امام حسن مجتبی(علیه السلام)
:: برچسب‌ها: ,,,
تاریخ انتشار : 19 فروردین 1391 |